محمد فاضلی عنوان کرد: فقدان یک نظام عقلانیت؛ حلقه گمشده در تحقق «توسعه» و تعالی ساختار مهندسی در ایران
محمد فاضلی عنوان کرد:
فقدان یک نظام عقلانیت؛ حلقه گمشده در تحقق «توسعه» و تعالی ساختار مهندسی در ایران
یک جامعهشناس گفت: آن حلقه گمشدهای که در مسیر تحقق توسعه و توامان تعالی ساختار مهندسی در ایران وجود دارد، فقدان نظام عقلانیتی است که موجودیتی در کتابها و دانشگاه ندارد بلکه حاصل توازن نیروها اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می باشد. مولفهای که مانع میشود تا ارزشهای یک حیطه تحت سیطره دیگری قرار بگیرند.
به گزارش روابط عمومی اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی خراسان رضوی؛ « محمد فاضلی» در هشتمین آیین پاسداشت روز ملی مهندسی با محوریت آسیبشناسی اجتماعی مهندسی در ایران که در اتاق بازرگانی مشهد برگزار شد، عنوان کرد: ایران در حدود 7 دهه گذشته، به مدد ابزار و دانش مهندسی، توانسته زیرساخت های خود را در سطح مقبولی توسعه ببخشد. به همان اندازه که این طرح ها در آبادانی کشور و کیفیت زندگی ایرانیان نقش داشتهاند؛ مهندسانی که ضرورت اجرای آنها را برای سیاستمداران توجیه کردند نیز در این عرصه، نقش آفرین بودهاند.
وی ادامه داد: به طور کلی منابع کشور خصوصا آن بخشی که توسط دولتها هزینه میشود، عمدتا در دو بخش جاری و عمرانی خلاصه میگردد و اکثر بودجه عمرانی با اغماض صرف طرحها و پروژههای مهندسی میشوند. در واقع این ماجرا در قریب به یکصد سال اخیر، این روند را در سیستم بودجه گذاری و مصارف عمرانی آن شاهد بوده ایم. در سمت دیگر، بخش عمدهای از بودجه جاری کشور نیز صرف پشتیبانی بروکراتیک از طرحهای مهندسی شده است. منابع دیگری هم توسط بخش خصوصی در این مسیر هزینه شده که نباید از قلم بیافتد. این بخش منابع محیط زیستی را یا تبدیل به معدن کرده یا جاده کشیده و یا کشاورزی را توسعه داده است. همچنین در این مدت بخش خصوصی از منابع بانکی نیز استفاده کرده و همه این منابع صرف خلق ثروتی شده که بخش قابل توجهی از آن مشمول پروژههای مهندسی است.
*در کشور ما مفهوم توسعه به امر مهندسی تقلیل داده شده است
این جامعهشناس در بخش دیگری از این جلسه اظهار کرد: در کشور ما مفهوم توسعه به امر مهندسی تقلیل یافته است. سدها، نیروگاهها، راهها و... به عنوان توسعه شناخته میشوند.
او از دو نگاه و روایتی گفت که عمدتا به عرصه مهندسی وجود دارد؛ یکی برای آن سهم بزرگی در توسعه کشور می بیند و سبک زندگی کنونی ایرانیان را مرهون آن می داند و روایت دوم ناظر بر وضعیتی است که در آن مهندس و مهندسی بدون آنکه تخصص لازم را داشته باشد، از جایگاه خود به عنوان تکنسین (به معنای متخصصان امر فنی و جزءنگر که باید مجری بخشهایی از توسعه کشور باشند)، در ظرف سیاستگذار و طراح توسعه نشسته است.
فاضلی در عین حال عنوان کرد: با وجود چنین نگرش هایی، به گمان من مهندسی و مهندسان بخشی از آن چیزی هستند آن را نظام عقلانیت مینامیم. نمود این نظام عقلانیت آنجایی معنا می یابد که مردم عادی وقتی می بینند جاده ای، سد یا کارخانه ای به غلط ساخته شده و با یک بنگاه تولیدی آب بر در مناطق خشک بنا شده است؛ از آن نظام عقلانیتی که باید جلوی چنین آسیبی را می گرفت، نقد می کنند.
فاضلی بیان کرد: حال باید پرسید ماهیت این نظام عقلانیت چیست؟ آیا این نظام باید در قالب یک سازمان تعریف شود یا اینکه باید این سامانه از جنس دانش باشد؟ به عقیده من این نظام عقلانیت اصالتا نه سازمان است و نه فرهنگ و نه از جنس دانش است بلکه یک محصول اجتماعی - جامعهشناختی است که از جنس توازن نیروها می باشد. چنین ظرفیتی خود را در شکل سازمان دانش و فرهنگ یک کشور متبلور میکند. نظام عقلانیت، یک ساختار توازنی شکننده است که در تعادل بین سه نیرو بروز و ظهور پیدا میکند. یکی نیروی دولت یا قدرت سیاسی است؛ دیگری نیروی بازار و قدرت اقتصادی و سومین ضلع هم جامعه مدنی یا قدرت فرهنگی است. هر کدام از این نیروها ارزشها و کارویژههای خود را دارند.
این جامعهشناس با بیان اینکه نظام عقلانیت برآیند یک مثلث است و اضلاع آن وقتی به توازن می رسند، قادر خواهند بود تا یکدیگر را به صورت همافزا کنترل کند، خاطرنشان کرد: عقلانیت محصولی است که در توازن سیاسی اجتماعی این سه ضلع ایجاد میشود. اینکه در پروژههای مختلف یک کشور بلندنگری نباشد، دغدغه مردم است.
فاضلی با اشاره به اینکه باید توجه داشت هر کدام از این سه نیرو به درجاتی به عارضه کوتاهمدتنگری هم مبتلا هستند، توضیح داد: به عنوان نمونه «بازار» دنبال سود اقتصادی خود بوده و منافع کوتاه مدت را دنبال می کند و سیاست مداران نیز از همه بیشتر به این عارضه دچار می شوند. اما چگونه میتوان این سه عرصه را به سمت یک نظم درازمدت و بلندمدتنگری هدایت کرد؟
وی ادامه داد: باید توجه داشت عقلانیت یک امر پدیدار است و مستقل از خود نیست. این عقلانیت لحظهای پدید میآید که سه عنصر قدرت سیاسی، قدرت بازار و قدرت اجتماعی به توازن برسند. هر کدام از این سه بخش باید بتوانند از ارزشهای خود در برابر دیگری حمایت و دفاع کند. مشکل زمانی پدید میآید که یکی از این عرصهها بر دو قدرت دیگر چیرگی پیدا کند. در حال حاضر در ایران امروز سیاست به شکل وحشتناکی بر هر دو ضلع دیگر غلبه دارد و این سه عنصر به توازن نرسیده است تا آن عقلانیت پدیدار شود.
این جامعهشناس یادآور شد: در این میان مهندسی نیز بخشی از هر سه ضلع است. بخش اجتماعی آن جایی است که مهندسان در دانشگاهها تدریس میکنند و از این منظر این دانش بخشی از سامانه اجتماعی و فرهنگی یک مملکت است. مهندسی همزمان بخشی از سامانه بازار هم هست و در کنار اینها سیاست نیز مهندسی را به شکل ابزاری برای پیشبرد اهداف خود به کار میگیرد.
فاضلی اظهار کرد: بنابراین مهندسی، همزمان بخشی از سه سامانه است که وقتی یکی از این سامانهها بر دیگران غلبه میکند، امکان سوءاستفاده از آن پدید میآید. زمانی که این سه عرصه نسبت به یکدیگر به توازن نرسیده، بازار قادر نیست حکومت را از مداخله در بازار برای طرحهایی که مهندسی است اما توجیه اقتصادی ندارد، باز بدارد. به عنوان نمونه حکومت صنایع پتروشیمی را در خشکترین مناطق کشور احداث میکند و محصول آن را برای صادرات از طریق سیستم حمل و نقل گران به دریاها میرساند. چنین وضعیتی نشان میدهد قدرت سیاسی در سامانه بازار مداخله دارد.
این تحلیلگر اجتماعی با بیان اینکه از طرف دیگر در چنین شرایطی جامعه قادر نخواهد بود تا در برابر حکومت از ارزشهای شهر، محیط زیست و سایر عرصههای مربوط به خود دفاع کند، عنوان کرد: بر اساس نگاه جامعه، حاکمیت حق ندارد در جایی که محیط زیست به خطر می افتد، صنایع پتروشیمی دایر کند. در نهایت آنچه که اتفاق میافتد، این است که جامعه و بازار به قدرت سیاسی تن میدهند و دانش مهندسی که بخشی از فرهنگ و شرکتهای مهندسی که بخشی از بازار است، در پروژههای قدرت مشارکت میکنند و با منطق قدرت پیش میروند. طبیعی است که در چنین شرایطی قدرت نیز، عقلانیت کوتاهمدت خود را که به شدت تحت تاثیر گروههای سیاسی است، بر فرایندها حاکم میدارد و نتیجه آن به گفته فیلسوفان میشود «نفی عقلانیت جوهری». در یک چنین شرایطی یک سیاستمدار برای رای آوردن حاضر است هر پروژهای را بدون نگاه بلندمدت در هر جایی پیادهسازی کند.
فاضلی خاطرنشان کرد: در حقیقت مساله مهندسی در ایران این است که در یک سامانه نامتوازن بین سه ضلع مزبور قرار گرفته است. مهندسان باید بدانند که مشکل آنان از دل خود مهندسی حل نمیشود. این وضعیت با پرورش مهندس بهتر، جذب استعدادهای بیشتر و بازگرداندن ایرانیان خارج از کشور و همچنین تاسیس شرکتهای مهندسی که ماهیت دولتی دارد، رفع و رجوع نخواهد شد. باید توجه داشت سامانه مهندسی اساسا یک ابزار است که در دل توازن بین جامعه، حکومت و اقتصاد زمانی که ارزشهای این سه دسته به رسمیت شناخته شود، میتواند رشد و شکوفایی را تجربه کند.
وی خاطر نشان کرد: مساله مهندسی در ایران تعارض منافع است. به نظر من دستاورد روز مهندس میتواند این باشد که این دانش در جایگاه خود یعنی یک ابزار فنی در دل یک سامانه عقلانی (ناشی از توازن بین سه ضلع اقتصاد، حکومت و جامعه)، قرار بگیرد. بدون این توازن نظام، عقلانیت بروز و ظهور پیدا نمیکند. در شرایط نامتوازن کنونی، مهندسی یا به یک کلونی و مستعمره تبدیل میشود که قدرت سیاسی از آن جهت تحقق اهداف خود بهرهبرداری میکند یا با دسترسی به شرکتها و با استفاده از ابزارهایی که در اختیار دارد، محیط زیست و شهر را در خدمت گروههای خاصی استعمار میکند.