مشاور رئیس اتاق بازرگانی ایران در امور افغانستان تشریح کرد: چشم‌انداز روابط اقتصادی ایران و افغانستان در حکومت طالبان

مشاور رئیس اتاق بازرگانی ایران در امور افغانستان تشریح کرد:  چشم‌انداز روابط اقتصادی ایران و افغانستان در حکومت طالبان
نویسنده خبر : روابط عمومی تاریخ بارگذاری : پنج شنبه ، 11 شهريور 1400

مشاور رئیس اتاق بازرگانی ایران در امور افغانستان تشریح کرد:

چشم‌انداز روابط اقتصادی ایران و افغانستان در حکومت طالبان

درباره وضعیت این روزهای افغانستان و ارتباط اقتصادی ایران با این کشور در آینده و پس از حکمرانی طالبان، گمانه‌زنی‌های بسیاری مطرح می‌شود؛ برخی به آینده مراودات دو کشور خوشبین هستند و شماری به عملکرد طالبان چندان امیدوار نیستند. دو کشور در گذر این سالیان و در صلح و جنگ، روابط اقتصادی خود را متوقف نکردند چرا که بخش عمده تعاملات میان بخش خصوصی دو کشور در جریان بوده است؛ اما برای بررسی بهتر این موضوع باید به سراغ کسانی رفت که شناخت کافی از افغانستان، سوابق دولت‌ها و جریان‌های سیاسی حاکم بر آن و عملکرد گذشته گروه طالبان در این کشور همسایه دارند و اقتضائات در بازار و اقتصاد افغانستان را به خوبی می‌دانند. 

به گزارش روابط عمومی اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی خراسان رضوی؛ «محمود سیادت»، نایب رئیس اتاق مشهد و مشاور رئیس اتاق بازرگانی ایران در امور افغانستان معتقد است؛ برای اینکه بدانیم سلطه حکومت طالبان در افغانستان چه تهدیدها و فرصت‌هایی را به دنبال خواهد داشت، باید چند موضوع رفع ابهام شود؛ اینکه طالبان از تجربه حکمرانی 20 سال گذشته خود درس گرفته و قرار است بر اختلافات درونی خود فائق آید یا خیر، اینکه آن‌ها به دنبال تعامل با دنیا خواهند بود یا راه را به روی دیگر کشورها می‌بندند و...؟

او می‌گوید اگر طالبان در مسیر تعامل با دنیا و توسعه اقتصادی و تعامل با مردم خود و دیگر اقوام گام بردارد، رشد چشمگیر اقتصادی را در این کشور شاهد خواهیم بود؛ زیرا افغانستان دارای منابع غنی، نیروی کار ارزان‌ و مردم خسته از جنگ است.

در ادامه، مشروح گفت‌وگوی ما با مشاور رئیس اتاق بازرگانی ایران در امور افغانستان را می‌خوانید:

  • تسلط طالبان بر افغانستان چه فرصت‌ها و تهدیدهایی را به دنبال خواهد داشت؟

 هنوز ابهامات جدی در خصوص آینده این کشور و اتفاقات پیش رو وجود دارد. برای مثال اینکه، آیا کل آنچه در افغانستان اتفاق افتاد، برنامه ریزی دقیق و حساب شده بود یا بخشهایی از آن اتفاق بود؛ اما آنچه الان شاهدیم تسلط طالبان بر 95درصد سرزمین افغانستان است که قطعا شرایط جدیدی را ایجاد میکند و همزمانی آن با خروج نیروهای خارجی به خصوص امریکایی ها.

تسلط طالبان در افغانستان مانند هر اتفاق دیگری ممکن است فرصت‌ها و تهدیدهایی را به دنبال داشته باشد؛ اما در وهله نخست باید رویه طالبان در حکومت داری مشخص شود؛ اینکه آیا آنها به حکومت ائتلافی و شریک کردن سایر گروه‌ها و افراد و مذاهب در حاکمیت تن می‌دهند یا نه؟ دوم اینکه آیا طالبان می‌توانند بر اختلافات درونی خود فائق آیند و صدایی واحد داشته باشند یا خیر؟ و سوم اینکه آیا طالبان برای حکومت آمده‌اند و قرار است با دنیا تعامل کنند و از تجربیات حکمرانی 20 سال گذشته خود درس‌های مشخصی گرفته‌اند یا خیر؟ و مساله دیگر اینکه بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای دیگری که در افغانستان حضور دارند، چگونه با حکومت طالبان یا حکومتی که اکثریت آن با طالبان است، کنار خواهند آمد. باید به این سوالات پاسخ داد.

  • وضعیت کنونی افغانستان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در حال حاضر وضعیت افغانستان به گونه‌ای است که طالبان هنوز تسلط کامل نیافته‌اند، اکثر دوایر دولتی این کشور تعطیل‌اند، وضعیت ارتش و نیروهای مسلح در ابهام است و مقاومتی در «پنجشیر» شکل گرفته و معلوم نیست توسعه می‌یابد یا محدود می‌ماند و از بین می‌رود. مشخص شدن این موضوعات وضعیت افغانستان در آینده را روشن خواهد کرد.

اما به نظر می‌رسد سناریوی خوش‌بینانه این است که جریان متعادل‌تر طالبان به رهبری «ملابرادر»، رئیس سیاسی طالبان در قطر و معاون سیاسی این گروه شکل خواهد گرفت؛ در این صورت جریان حقّانی که پشتوهای شرق هستند و از طالبان افراطین هستند و امروز متاسفانه در اکثر نقاط کابل نفوذ کرده‌اند، در برابر ملابرادر و پشتوهای جنوب قرار خواهند گرفت. اگر مانند دوره‌های گذشته، پشتوهای جنوب به مرکزیت قندهار حاکم شوند و قدرت بیشتری داشته باشند، به نظر می‌رسد انتظار تعادل و تعامل بیشتری را می‌توان از طالبان داشت.

  • به نظر شما اگر طالبان به دنبال تعامل با دنیا باشد، وضعیت افغانستان چگونه خواهد بود؟

اگر طالبان بنای حکومت و تعامل با دنیا را داشته باشد (که این روزها از سخنان مسئولانش و رفتار آنها چنین برمی‌آید)، ماجرا ممکن است اینگونه پیش برود که با شریک کردن بقیه اقوام و اقلیت‌ها حتی به میزان کمتری از گذشته، طالبان آرامشی در کشور ایجاد کنند و سپس با حضور کشورهای خارجی و سرمایه‌گذاران کشورهای همسو و به ویژه اضافه شدن چین و روسیه در اقتصاد افغانستان، تحولاتی در اقتصاد این کشور به وجود آید.

ایجاد فرصت برای بهره‌برداری از معادن بسیار غنی افغانستان یکی از راه‌های توسعه اقتصادی این کشور خواهد بود؛ با مطرح شدن معادن وسیع لیتیوم که دارای ارزش زیادی است، به دیگر معادن این کشور و نیاز دیگر کشورها به این مواد معدنی، می‌توان امید داشت که افغانستان در 10 سال آینده با الگوی کشوری چون امارات حرکت کند و موضوع اول آن، معاش مردم و رشد اقتصادی باشد. این سناریوی خوش‌بینانه‌ای است که در صورت خارج شدن افغانستان از حالت نظامی و جنگ‌های داخلی و خارجی ممکن است محقق گردد.

  • از سناریوی خوش‌بینانه حکومت در افغانستان گفتید، اگر از زاویه‌ای متفاوت بنگریم، وضعیت چگونه خواهد بود؟

نگاه دیگر این است که طالبان نتوانند مسائل را بین خود حل کنند و جریان تندروتری از آنها روی کار بیاید و در نتیجه، نتوانند با دنیا تعامل کنند؛ این موضوع، ادامه محاصره اقتصادی و تشدید مشکلات و آغاز جنگ‌های داخلی و حتی آسیب رساندن به کشورهای همسایه را به دنبال خواهد داشت. بسیاری معتقدند یکی از اهداف آمریکا در تنظیم قراردادهایش با طالبان و رساندن سلاح به آنها توسط عواملی مثل اشرف غنی، مشکل‌تراشی برای کشورهای همسایه مثل ایران و آسیای میانه و چین بوده است.

  • تعامل ایران با حکومت طالبان را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟

آنچه در سیاست اعلامی ایران درباره افغانستان شاهد بودیم، همان خواست مردم افغانستان است؛ یعنی حکومت همه‌شمولی تشکیل شود و اقوام و مذاهب مختلف در آن شریک باشند و نوعی آرامش و مشارکت عمومی را در اداره افغانستان شاهد باشیم. اگر این مسیر از سوی ایران دنبال شود و بتواند خود را از جناح‌بندی‌ها و درگیری‌ها دور نگه دارد، فرصت کارهای اقتصادی و تجاری ما با این کشور بیشتر از گذشته خواهد بود. اگر ایران مراقب باشد که به حساسیت‌های قومی و مذهبی و زبانی دامن زده نشود، می‌توان امیدوار بود که درگیر جناح‌بندی افغان‌ها نشود؛ زیرا دولت اشرف غنی علاوه بر اینکه نوکر بی‌چون‌وچرای آمریکا بود، در بخش‌هایی هم که در اختیار داشت دو شاخصه اصلی را دنبال می‌کرد: نخست؛ قومیت‌گرایی شدید (در همه انتصاباتش به دنبال انتصاب پشتوهای هم‌قوم خود بود و به بقیه گروه‌ها وقعی نمی‌نهاد) و مساله دوم، عناد غنی و معاونانش به ویژه سازمان امنیتی افغانستان با ایران بود. نکته این است که اینها امروز دیگر نیستند و آمریکایی‌ها که بیشترین مخالفت را با ایران داشتند، دیگر در افغانستان حضور ندارند.

  • اقتصاد آینده افغانستان با فرض برقراری امارت اسلامی را چطور پیش‌بینی می‌کنید؟

طالبان به دلیل نگاه مذهبی خود، به دنبال کار کردن با کشورهای مسلمان همسایه هستند و در روزهای گذشته هم شاهد بودیم در این زمینه چندان سخت نگرفتند و کمترین مشکل را در مرزهای مشترک داشتیم. کار در مرزها به طور روان انجام می‌شود و حتی اعلام شد صدور ویزا نیز در مرز انجام گیرد. طالبان نشان داده‌اند که حساسیتی در این زمینه ندارند؛ اما این نگرانی هست که بهره گرفتن از طالبان کم‌تخصص یا بی‌تخصص در هراتی که اکثرا فارسی‌زبان هستند، مشکل‌زا باشد. لذا طالبان باید از نیروهای متخصص و تکنوکرات استفاده کنند؛ این موضوع از سوی آقای مجاهد وزیر فرهنگ و سخنگوی طالبان نیز مطرح شد و او تقاضا کرد که نیروهای متخصص افغان از این کشور خارج نشوند.

بدیهی است که طالبان برای ماندن و حکومت در افغانستان باید با نیروهای تکنوکرات و متخصص کنار بیاید و از آنها بهره بگیرد. وجود این نیروها در لایه‌های طالبان باعث خواهد شد که در میان مدت از تندروی‌های این گروه کم شود و حکومتی مثل امارات و عربستان سعودی امروز تشکیل گردد که دم از مذهب می‌زنند اما در عمل مذهب برای آنها فقط جنبه روبنایی و سطحی دارد.

  • به نظر شما نوع تعامل و سطح حضور کشورهای مختلف در اقتصاد افغانستان، با توجه به تحولات اخیر، چگونه خواهد بود؟

آنچه در صحنه اقتصاد اتفاق افتاده این است که بازیگران افغانستان تغییر کرده‌اند؛ کسانی که در این کشور کار می‌کردند و اهداف سیاسی پررنگی داشتند، حذف شده‌اند. هم اکنون پاکستان بر روی 70درصد طالبان نفوذ دارد و این باعث قطع همکاری افغانستان با هند می‌شود و هندی‌ها از این پس باید با نیروهای نیابتی خود در این کشور کار را پیش ببرند؛ اما چین از این پس حضوری پررنگتر خواهند داشت؛ چین در دهه 80 دو- سه پروژه بزرگ در افغانستان شروع کرد که این پروژه‌ها با حمله امریکایی‌ها و دخالت‌هایشان از بین رفت؛ اما اکنون به دلیل نفوذ بسیار زیادی که چین در پاکستان دارد و نیز غیبت امریکا و اشتیاق طالبان به حضور چینی‌ها، قطعا آنها که به دنبال این فرصت بودند، حداکثر استفاده را خواهند کرد. معادن افغانستان، موقعیت سوق‌الجیشی این کشور و امکاناتی که دارد، برای چین ارزشمند و حیاتی است و از طرفی، آنها به فکر امنیت «ترکستان» و منطقه «سین کیانگ» خود هستند و باید مراقب ارتباط نگرفتن طالبان با مسلمانان آن مناطق باشند.

  • چین بر کدام بخش‌های اقتصادی افغانستان تمرکز خواهد یافت؟ ایران در این موقعیت باید چه تدبیری داشته و چه اقداماتی صورت دهد؟

چینی‌ها بهره‌برداری از معادن افغانستان را هدف قرار می‌دهند و صنایع کوچک را می‌آورند و ظرفیت این را دارند که سرمایه‌گذاری زیادی انجام دهند. این موضوع ممکن است تا حدود زیادی راه ایران را برای حضور در بخش‌هایی که چینی‌ها حضور دارند، سخت کند؛ زیرا چینی‌ها با ارتباط خوبی که با طالبان دارند و سرمایه‌های خود، بیشتر ورود خواهند کرد و ما باید مراقب این مساله باشیم. باید در برخی مسائل زودتر از چینی‌ها ورود کنیم و در برخی موارد نیز در کنار آنها باشیم و با مشارکت با چینی‌ها باید کار کنیم.

  • به جز چین، کدام کشورها برای فعالیت اقتصادی در افغانستان ورود خواهند کرد؟

 پاکستانی‌ها نیز قطعا بسیار قوی‌تر از گذشته در صحنه اقتصادی افغانستان ورود خواهند کرد؛ البته پتانسیل و بضاعت آنها بسیار محدود است. ترک‌ها نیز به شدت به دنبال این هستند که جای پای محکمی ایجاد کنند و به عنوان کشوری که توانایی خوبی در ساخت‌وساز دارد، مورد توجه طالبان هستند. طالبان در هفته گذشته رسما اعلام کرد که برای بازسازی افغانستان به ترکیه نیاز دارد و به این کشور در این زمینه فرصت می‌دهد.

از طرفی، کشورهای عربی مثل قطر در راس و عربستان و امارات هم ورود خواهند کرد و حضوری پررنگ‌تر از گذشته خواهند داشت. اروپایی‌ها و امریکایی‌ها در میان مدت کمرنگ می‌شوند و با ایجاد شرکت‌های نیابتی و صوری با نام و نشان دیگر کشورها شاید در افغانستان حضور یابند یا به طور موقت از صحنه کنار می‌روند تا آرامش بیشتری حاکم شود و سپس بازگردند.

ازبکستان، ترکمنستان و روسیه نیز برای توسعه روابط اقتصادی با افغانستان تلاش خواهند کرد.

  • از مشخصات اقتصادی حکومت طالبان برایمان بگویید.

شاخصه اقتصادی حکومت طالبان در گذشته فسادستیزی و ایجاد امنیت بود. آنها در گذشته با روش‌های خود که البته مورد پسند ما و دنیا نیست، امنیتی مثال‌زدنی ایجاد کرده بودند؛ در این روزها هم در کابل با آن جمعیت متشکل از فرهنگ‌ها و اقوام متفاوت، کمترین ناامنی را شاهد بودیم؛ این درحالیست که در زندان‌ها باز شد و زندانیان نیز خارج شدند.

از گذشته، مبارزه با فساد اداری یکی از ویژگی‌های مهم طالبان بوده است؛ واقعیت این است که متاسفانه در دو دهه اخیر فساد اداری در افغانستان آنقدر ساختاری شده بود که هیچ یک از امور اداری در بخش‌های مختلف افغانستان سالم و بدون رشوه انجام نمی‌شد. این شکل فاسد سیستم دولتی یکی از موانع جدی برای حضور سرمایه‌گذاران و شرکت‌های قوی خارجی از جمله ایرانیان بود.

امروز اصلاح این وضعیت به رفتار طالبان بستگی دارد، اگر آنها از خشونت استفاده کنند، ارتباط با کشورها سخت می‌شود و اگر خشونتی در کار نباشد، معلوم نیست بتوانند امنیت را در افغانستان ایجاد کنند. این پارادوکس‌هایی است که باید منتظر ماند و در آینده دید که طالبان در خصوص آنها چگونه رفتار می‌کنند. از طرفی، آنها در 20 سال گذشته با کشورهای مختلف رفت‌وآمد داشته‌اند و طعم زندگی مرفه را چشیده‌اند و اینکه وسوسه قدرت و پول در آینده با آنها چه خواهد کرد و انحراف در انقلاب کی به سراغ آنها می‌رود نیز مهم است.

  • در مجموع و با همه این تفاسیر، مراودات تجاری ایران با افغانستان چگونه خواهد بود؟

معتقدم تجارت عادی ما با افغانستان بهتر از گذشته ادامه خواهد یافت؛ اما واقعیت این است که افغانستان همیشه کشوری فقیر بود و تزریق پول از دیگر کشورها به این کشور اکنون قطع شده و نهادهای خارجی حضور کمرنگی خواهند داشت و پولی که تزریق می‌کردند نیز حذف می‌شود. از طرفی، خروج سرمایه‌گذاران افغان هم عاملی است که شاید به شدت به کاهش مصرف در بین افغانستانی‌ها در دو سال آینده منجر شود و این موضوع خودبه‌خود صادرات به افغانستان را به شدت کاهش خواهد داد. کمااینکه هم‌اکنون در بحث صادرات سوخت از ترکمنستان به افغانستان، به خاطر مشکلات ناشی از انتقال پول و کاهش مصرف، صادرات کاهش یافته است.

لا همه اینها، امروز وضعیت مرز به مراتب بهتر از گذشته است؛ سال‌ها سعی می‌کردیم با مافیایی که در اسلام قلعه برای نظم و سیستم ورود ماشین‌های افغانستانی مانع‌تراشی می‌کرد، مقابله کنیم؛ اما موفق نبودیم و طالبان با دو حرکت و برخورد نظم لازم را در مرز ایجاد کردند و همه کسانی که از مرز دوغارون عبور می‌کنند، امروز راضی‌ترند.

معتقدم در موضوعات آب و ترانزیت با افغانستان شاهد تحول خواهیم بود؛ در موضوع آب، اشرف غنی همیشه از رابطه منطقه‌ای متعادل پرهیز می‌کرد و ترانزیت از داخل افغانستان نیز در دولت غنی، منطقی و به نفع ما نبود و اجازه این‌کار به ما داده نمی‌شد؛ اما در زمان حکومت طالبانِ منطقی و میانه‌رو و نسبتا فراگیر، این کارها شدنی است و وضعیت بهتر خواهد بود؛ زیرا تنها گزینه پیش روی افغانستان برای دوری از التهابات، توسعه اقتصادی است.

ناگفته نماند که در مجموع، اگر چه با حضور طالبان تردد بین شهرها سهل‌تر خواهد شد و کرایه‌ها نیز کمتر می‌شود و امروز هزینه گمرک نصف شده است؛ اما تا زمانی که مصرف کالا و گردش اقتصادی و پول نباشد، شاهد کاهش صادرات خواهیم بود. از طرفی، اگر طالبان از مسیر تعامل با دنیا و توسعه اقتصادی و تعامل با مردم خود و دیگر اقوام و مذاهب انحرافی نداشته باشند، رشد چشمگیر اقتصادی در این کشور را شاهد خواهیم بود؛ زیرا افغانستان دارای منابع غنی، کارگر ارزان‌ و مردم خسته از جنگ است.

انتقال خط لوله گاز ترکمنستان به پاکستان نیز به زودی اتفاق می‌افتد و با ایجاد امنیت در این مسیر 700 کیلومتری بین افغانستان و پاکستان، علاوه بر اینکه سالانه 300 تا 400 میلیون دلار حق عبور لوله به افغان‌ها تعلق خواهد گرفت، توسعه صنعت و بهره‌برداری از معادن و توسعه کشاورزی و زندگی راحت‌تر را برای آن نقطه افغانستان به دنبال خواهد داشت.

اما مساله دیگر، بحث سناریوی تجزیه افغانستان است که در این سناریو، بخش‌هایی از جنوب و شرق افغانستان که تقریبا پشتوزبان هستند، جدا خواهند شد و اگر اختلافات حادتر شود، شاید یکی از گزینه‌های احتمالی در افغانستان باشد، موضوعی که آمریکایی‌ها نیز به دنبال آن هستند (کوچک‌سازی کشورها در خاورمیانه). اگر این اتفاق بیفتد، بسیاری از مباحثی که مطرح کردیم، متفاوت خواهد بود.

دانلود اپلیکیشن اتاق بازرگانی